براستی چه کسانی از عقب ماندگی سلماس سود می برند؟

بقلم دبیر اسبق جنبش دانشجوئی در شمالغرب  کشور  

 

 شهرستان سلماس در غربی ترین  نقطه از شمالغرب ایران ؛ قرار  گرفته است و نزدیکترین شهر  کشورمان به وان ترکیه می باشد که از آنجا تمامی امکانات تردد زمینی ؛ هوائی و در یائی به بزرگترین شهرهای ترکیه ومتعاقب آن به اروپا وجود دارد. شهرستان سلماس از شرایط بسیار عالی و کم نظیری برخوردار است که می تواند آن را به یکی از قطبهای مهم اقتصادی کشور وحتی منطقه تبدیل نماید! ولی با وجود دارا بودن شرایط وزمینه های گسترش و توسعه؛ همچنان به حال خویش رها گردیده است! ومردم مرز نشین این شهر همزمان با بسته شدن مرزها و عدم امکان فعالیتهای اقتصادی ؛ در رنج ومحرومیتی مضاعف بسر می برند! این در حالی است که شهرهائی در استان با کیفیتی بسیار پائین وعدم تکافوی گزینه های لازم برای توسعه تجاری ؛ به همت مسئولین خود ! عملا به مناطق آزاد پیوسته اندوبازارهای مشترک مرزی مدتهاست به روی مردم وتجار منطقه باز بوده؛ ورونق وپویائی را به این مناطق ارزانی داشته است. .پس براستی چه کسانی از عقب ماندگی سلماس سود می برند؟؟ آیا بی کفایتی مسئولین این  شهر وعدم وجود لابی موفق در مجاری قدرت ؛ باعث چنین محرومیت طولانی مدت گردیده است؟ شهرهای مجاور از عدم رونق گرفتن سلماس چه سودی عایدشان می شود؟ آیا الزام رقابت اقتصادی ومنافع صاحبان قدرت در همسایگی ما! سلماس را به سوی فقر ؛ بیکاری و...سوق داده   وزمینه توسعه نیافتگی این شهر را فراهم  ساخته است؟؟؟ چرا سالهاست دستهای پنهان از راهیابی سلماس به جرگه شهرهای اقتصادی ومناطق آزاد جلوگیری می نمایند؟ این لابی های مخالف که اکثرا به شهرهای خوی و ارومیه منتسبند ! باچه تفکری مانع توسعه سلماس می گردند؟ چرا نماینده مرحوم سلماس با وجود برخورداری از نفوذ در لایه های قدرت ؛ قادر به گشودن گره کور عقب ماندگی سلماس نگردید؟ چگونه است سیاست کلان کشور که در پی استفاده از زمینه های رشد برای ارتقائ وتوسعه مناطق محروم می باشد؛ توجهی به موقعیت خاص و ویژه سلماس ننموده است؟ آیا این امر تنها در سایه غفلت ایشان بوده است؟ یاتعمدی در کار است که مسئولین را از توجه به این شهر و وضعیت آن باز داشته است؟ نمایندگان  سلماس در ادوار گذشته ؛ کدامین خدمات شایسته ؟ را به این شهر ارزانی داشته اند؟ آیا در صورت دغدغه ایشان برای خدمت به مردم ؛ چنین وضعیتی حاصل می آمد؟ مدعیان خدمت به مردم  در طی سالهای متمادی ؛ جز خدمت به اعوان وانصار خویش ! کدامین حرکت مثبت را به ثمر رسانده اند؟ براستی اگر خدمات ادعائی آنها نبود و سایه مدیریت شان از سر اقتصاد شهر برداشته می شد وشهر را بااقتصاد مردمش به حال خود رها می نمودند ؛ به یقین وضعیت معیشت مردم  بارها از وضع اسفناک امروز بسیار بهتر و قابل قبول تر بود!  پس این مدیریتهای بومی ومنطقه ای نه تنها کمکی به ارتقای شهر نکرده اند بلکه باتحمیل و ترجیح منافع خویش به منافع مردم سلماس ؛ مانع از توسعه یافتگی آن گردیده؛ وخود عامل اصلی محرومیت و عقب ماندگی سلماس و سلماسی  بوده اند!!! چراکه اگر همین شهر در سایه مدیران لایق و شایسته ای قرار می گرفت امروز به یکی از قطبهای مهم اقتصادی کشور تبدیل گردیده بود که بسیار فراتر و چشمگیرتر از قشم و کیش و... می نمود ! چراکه سلماس آنوقت با توسعه وگسترش  امکانات تردد ؛ دروازه اروپا به حساب می آمد و  مناطق دیگر در همسایگی کشورهای عربی را تحت الشعاع قرار می داد ! دلیل اینکه؛ نزدیکترین شهر به اولین شهر مرزی ترکیه ؛ به معنی مقرون به صرفه ترین راه برای مردم جهت انجام سفرهای اقتصادی و تفریحی و...به یک کشور شبه غربی است! که از دریا وزمین و هوا میتوان  به اروپا نیز سفر کرد! و... به اعتقاد من ؛ -که می دانم اعتقاد بسیاری از مردم شهر  مان نیز می باشد-  اگر دستهای مرموزی پس از شکل گیری تاریخ سلماس ؛ مدیریتهای بی کفایت و غیرشایسته را به این شهر و مردم این شهر تحمیل نمی نمودند! در طبیعی ترین وضع ؛ سلماس اولین منطقه ورود و خروج مرزی را در شمالغرب کشور دارا بود! وسلماس نه تنها از حداقل امکانات رشد با اینهمه استعداد و موقعیت استراتژیک بی بهره مانده است ! بلکه از طبیعی ترین حقوق خویش نیز در عرصه های مختلف دیگر (از جمله درمانی ؛ خدماتی وسرمایه گذاری و...) محروم گردیده و سیاستهای غلط ؛ جاهلانه یا عامدانه سلماس وسلماسی را در محرومیت و بلاتکلیفی و... رها کرده اند... 

شاید وشاید روزی مردم سلماس ؛ تاریخ این همه محرومیت خویش را با دیده تردید بنگرند! و روشنگرانی از میان جوانان شهر؛ به خود بیایند و در عرصه های انتخاب ؛ از نمایندگان و مسئولین شهر بخواهند با مرامنامه ای روشن وعالمانه ؛ نسبت به مشکلات این سامان چشم بگشایند! و مسئولان کشور را با فهمی آشکار از نیاز های طبیعی این منطقه زر خیز واستراتژیک؛ مجبور سازند به برخورداری به حق مردم از اقتصاد مترقی وروبه رشد- که درسایه پیوستن شهر به مناطق آزاد محقق میگردد- تن دردهند ! و اگر چه جبران سالها عقب ماندگی شهر ممکن نیست ! ولی حداقل اینست که دیگر با چشم بسته وتحت شعارهای دروغین ؛ از سرنوشت خویش وشهر خویش غافل نمی گردیم ! تا با دست خود نامدیران را  به مدیریت  برگزینیم ! واکنون که بار سالها انتخاب غلط خویش را بردوش گرفته ایم ! شاید وشاید روشنگرانه و هدفدار ! این بار کج را بر زمین نهیم ! واز میان گزینه هائی که چونان روال گذشته ؛  تنها به دنبال کسب قدرت و....با سوئ استفاده از رای ملتند ! گزینه ای مردمی تر ؛ آگاهتر و توانمند تر را برگزینیم ! وبا فراخوانی روشنگرانه  مردم به انتخابی  صحیح ومبتنی بر تحقق آمالشان ؛ سلماس را به جایگاهی شایسته خویش ارتقائ دهیم ....                             انشا الله